نی‌ نی سایت

خاطرات شیرین و عاشقانه بارداری از نگاه مادران نی نی سایت

دوران بارداری، سفری پر از تغییرات و احساسات نو است. در نی نی سایت، مادران زیادی تجربیات خود را به اشتراک گذاشته اند که خواندنشان خالی از لطف نیست. در این پست، خلاصه ای از 18 مورد از این خاطرات عاشقانه و جالب را مرور می کنیم:

این موارد بر اساس تجربیات واقعی مادران در نی نی سایت جمع آوری شده است:

عکس مربوط به مطالب آموزشی که نکته‌ها، تکنیک‌ها، ترفندها و تجربه ها را ارائه می کند

  • ✔️حس اولین تکان های جنین و ارتباط عمیق مادر و فرزندی
  • ✔️انتظار شیرین برای شنیدن صدای قلب جنین در سونوگرافی
  • ✔️انتخاب اسم برای فرزند و بحث های شیرین با همسر
  • ✔️آماده کردن سیسمونی و تصور چهره نوزاد
  • ✔️نگاه های عاشقانه و مراقبت های ویژه همسر در دوران بارداری
  • ✔️دریافت پیام های تبریک و ابراز احساسات اطرافیان
  • ✔️شرکت در کلاس های آمادگی برای زایمان و آشنایی با مادران دیگر
  • ✔️خرید لباس های بارداری و احساس زنانگی بیشتر
  • ✔️تهیه آلبوم عکس بارداری و ثبت لحظات خاص
  • ✔️برگزاری جشن بیبی شاور و شادی با دوستان و خانواده
  • ✔️خوردن ویارونه های عجیب و غریب و خنده های همسر
  • ✔️خواندن کتاب های مربوط به بارداری و زایمان و افزایش آگاهی
  • ✔️دیدن خواب های عجیب و غریب و صحبت درباره آنها با همسر
  • ✔️گرفتن عکس های سلفی با شکم بزرگ و به اشتراک گذاشتن آنها با دوستان
  • ✔️احساس غرور و قدرت به خاطر حمل یک موجود زنده در درون
  • ✔️توجه بیشتر به سلامتی و تغذیه خود برای سلامتی جنین
  • ✔️تصور آینده فرزند و آرزوهای شیرین برای او
  • ✔️نوشتن نامه به فرزند و بیان احساسات مادرانه

این فقط گوشه ای از خاطرات زیبای بارداری است که مادران در نی نی سایت به اشتراک گذاشته اند.

هر کدام از این لحظات، بخشی از یک سفر عاشقانه و به یاد ماندنی است.

بارداری، تجربه ای است که برای همیشه در قلب مادران باقی می ماند.



خاطرات عاشقانه بارداری: خلاصه تجربیات نی نی سایت

خاطرات عاشقانه بارداری: خلاصه تجربیات نی نی سایت

1. ویار عجیب و غریب و محبت همسر

خیلی از خانم‌ها از ویارهای عجیب و غریبشون گفتن.یکی هوس خاک کرده بود، یکی یخ و یکی هم خیارشور با بستنی!جالب اینجاست که خیلی از همسرها با صبر و حوصله این هوس‌ها رو برآورده می‌کردن و این خودش یه جور عشق‌بازی بود.یه نفر نوشته بود شوهرم نصف شب رفت دنبال انبه، چون من یهو دلم انبه خواست.اینجور فداکاری‌ها واقعا دلگرم‌کننده است.یه خانمی میگفت شوهرم هر روز صبح برام آب پرتقال تازه میگرفت، چون من از بوی صبحونه متنفر بودم.حتی اونایی که ویار شدید داشتن و نمیتونستن غذا بخورن، از اینکه همسرشون باهاشون همدردی میکرد و خودش هم کم غذا میخورد، حس خوبی داشتن.

یه خانم دیگه تعریف میکرد شوهرم هر روز صبح که بیدار میشم برایم چای زنجبیل درست می‌کنه که حالم بهتر شه.

خیلی‌ها می‌گفتن که حتی ویار هم با محبت همسر قابل تحمل‌تر می‌شه.خلاصه، ویار با عشق و مراقبت یه خاطره شیرین میشه!

2. نوازش شکم و حرف زدن با جنین

خیلی از مامانا از حس قشنگ نوازش شکم و حرف زدن با نی‌نی‌شون گفتن. میگفتن وقتی دستشون رو روی شکمشون میذارن، حس آرامش و نزدیکی خاصی با بچه‌شون دارن. یه نفر نوشته بود وقتی با بچه‌م حرف میزنم، انگار داره با لگد جوابمو میده! خیلی حس خوبیه. خیلی از پدرا هم توی این حس قشنگ شریک بودن و با بچه داخل شکم مادرشون حرف میزدن و براش قصه میخوندن. یه خانم میگفت شوهرم هر شب قبل از خواب روی شکمم دست میکشه و برای دخترمون لالایی میخونه. بعضی‌ها هم میگفتن وقتی آهنگ خاصی رو پخش میکنن، بچه داخل شکمشون آروم میشه و تکون نمیخوره. یه مامان دیگه نوشته بود وقتی دست شوهرم رو روی شکمم میذارم، بچه آرومتر میشه. انگار صدای باباش رو میشناسه!نوازش شکم، یه پل ارتباطی بین پدر و مادر و فرزنده.

3. خرید سیسمونی و ذوق زدگی

خرید سیسمونی یکی دیگه از خاطرات شیرین دوران بارداریه. انتخاب لباس‌های کوچولو موچولو، تخت و گهواره و وسایل رنگارنگ، حسابی ذوق‌زده‌شون می‌کرده. یه نفر نوشته بود وقتی لباس‌های کوچیک رو میبینم، دلم میخواد بچه‌م زودتر به دنیا بیاد. خیلی از زوج‌ها با هم برای خرید سیسمونی می‌رفتن و توی انتخاب وسایل با هم مشورت میکردن. این کار باعث میشد حسابی به هم نزدیکتر بشن. یه خانم میگفت شوهرم برای انتخاب رنگ اتاق بچه‌مون خیلی سخت‌گیر بود. میخواست همه چی عالی باشه. بعضی‌ها هم میگفتن با اینکه خرید سیسمونی خیلی خسته‌کننده است، ولی دیدن وسایل بچه خستگی رو از تنشون در میاره. یه مامان دیگه نوشته بود چقدر لذت بخشه وقتی کمد لباس بچه‌مون رو مرتب میکنم و منتظرم تنش کنم!خرید سیسمونی، یه شروع قشنگ برای یه زندگی جدیده.

4. عکس های بارداری و ثبت خاطرات

خیلی از مامان‌ها از عکس‌های بارداریشون گفتن. میگفتن این عکس‌ها یادگاری‌های قشنگی هستن که همیشه یادشون میمونه. یه نفر نوشته بود وقتی به عکس‌های بارداریم نگاه میکنم، دلم برای اون روزها تنگ میشه. خیلی از زوج‌ها با هم عکس‌های بارداری می‌گرفتن و توی این عکس‌ها عشق و امیدشون رو به نمایش میذاشتن. یه خانم میگفت شوهرم خیلی هنرمنده و عکس‌های بارداری من رو خیلی قشنگ گرفته. بعضی‌ها هم میگفتن عکس‌های بارداریشون رو توی آلبوم خانوادگی نگه میدارن تا بچه‌شون وقتی بزرگ شد ببینه. یه مامان دیگه نوشته بود چقدر خوبه که تونستم این دوران رو ثبت کنم و همیشه یادم بمونه!عکس‌های بارداری، یه سند از یه دوره خاص و قشنگ از زندگیه.

5. انتخاب اسم و بحث های شیرین

انتخاب اسم برای نی‌نی یکی دیگه از چالش‌های شیرین دوران بارداریه. خیلی از زوج‌ها سر انتخاب اسم با هم بحث میکنن، ولی این بحث‌ها هم معمولا با عشق و خنده همراهه. یه نفر نوشته بود من و شوهرم لیست بلند بالایی از اسم‌ها رو تهیه کردیم و هر روز در موردشون بحث میکنیم. خیلی از زوج‌ها سعی میکنن اسمی رو انتخاب کنن که هم زیبا باشه و هم معنی قشنگی داشته باشه. یه خانم میگفت شوهرم خیلی روی اسم پسرونه حساسه. میگه باید یه اسم با ابهت براش انتخاب کنیم. بعضی‌ها هم میگفتن با خانواده‌هاشون در مورد اسم مشورت میکنن و ازشون کمک میگیرن. یه مامان دیگه نوشته بود چقدر خوبه که با شوهرم توافق کردیم یه اسم زیبا برای دخترمون انتخاب کنیم!انتخاب اسم، یه نشونه از عشق و اهمیتیه که پدر و مادر برای فرزندشون قائل هستن.

6. لگد زدن های جنین و حس مادرانه

لگد زدن‌های نی‌نی یکی از قشنگ‌ترین حس‌های دوران بارداریه. وقتی مامان‌ها حس میکنن که بچه‌شون داره تکون میخوره، یه حس مادرانه قوی در وجودشون بیدار میشه. یه نفر نوشته بود وقتی بچه‌م لگد میزنه، انگار داره باهام حرف میزنه. خیلی از مامان‌ها میگفتن وقتی استرس دارن، بچه‌شون بیشتر لگد میزنه و انگار میخواد بهشون بگه نگران نباشن. یه خانم میگفت شوهرم دستش رو روی شکمم میذاره تا لگد زدن‌های دخترمون رو حس کنه. بعضی‌ها هم میگفتن وقتی یه آهنگ خاص رو گوش میدن، بچه‌شون شروع به لگد زدن میکنه. یه مامان دیگه نوشته بود چقدر دلم میخواد همیشه این حس رو تجربه کنم!لگد زدن‌های نی‌نی، یه یادآوری همیشگی از وجود یه موجود دوست‌داشتنیه.

7. مراقبت های همسر و حس امنیت

تو دوران بارداری خیلی از خانم‌ها حس کردن که همسرشون بیشتر از همیشه ازشون مراقبت میکنه. این مراقبت‌ها باعث میشه حس امنیت و آرامش بیشتری داشته باشن. یه نفر نوشته بود شوهرم هر روز بهم یادآوری میکنه که باید مراقب خودم باشم. خیلی از زوج‌ها با هم به کلاس‌های آمادگی زایمان میرفتن و اطلاعاتشون رو در مورد بارداری و زایمان افزایش میدادن. یه خانم میگفت شوهرم همیشه برام غذاهای سالم و مقوی درست میکنه. بعضی‌ها هم میگفتن شوهراشون همیشه بهشون یادآوری میکنن که داروهاشون رو به موقع بخورن. یه مامان دیگه نوشته بود چقدر خوشحالم که شوهرم اینقدر هوامو داره!مراقبت‌های همسر، یه نشونه از عشق و اهمیتیه که برای سلامت مادر و فرزند قائل هستن.

8. شرکت در کلاس های بارداری و دوستی با مادران دیگر

شرکت در کلاس‌های بارداری، فرصت خوبی برای آشنایی با مادران دیگه و تبادل تجربه‌ست. خیلی از خانم‌ها توی این کلاس‌ها دوست‌های خوبی پیدا کردن. یه نفر نوشته بود توی کلاس بارداری با چند تا از مامان‌ها خیلی صمیمی شدیم و هنوزم با هم در ارتباطیم. خیلی از مامان‌ها میگفتن توی کلاس بارداری تونستن سوالاتشون رو از متخصصین بپرسن و اطلاعاتشون رو در مورد بارداری و زایمان افزایش بدن. یه خانم میگفت توی کلاس بارداری یاد گرفتم چطور با استرس و اضطراب دوران بارداری مقابله کنم. بعضی‌ها هم میگفتن توی کلاس بارداری حرکات ورزشی مناسب دوران بارداری رو یاد گرفتن. یه مامان دیگه نوشته بود چقدر خوبه که تونستم توی کلاس بارداری با مامان‌های دیگه دوست بشم و تجربیاتم رو باهاشون به اشتراک بذارم!کلاس‌های بارداری، یه فرصت عالی برای یادگیری و ارتباط با دیگران.

9. رویاپردازی ها و تصور چهره فرزند

تو دوران بارداری، خیلی از مامان‌ها رویاپردازی میکنن و چهره فرزندشون رو تصور میکنن. این رویاپردازی‌ها خیلی شیرین و لذت‌بخشه. یه نفر نوشته بود هر شب قبل از خواب به چهره دخترم فکر میکنم و دلم میخواد زودتر ببینمش. خیلی از مامان‌ها میگفتن دوست دارن بچه‌شون شبیه پدرش باشه. یه خانم میگفت من و شوهرم هر دو چشم‌های آبی داریم و دلمون میخواد بچه‌مون هم چشم‌های آبی داشته باشه. بعضی‌ها هم میگفتن مهم نیست بچه‌شون شبیه کی باشه، فقط سالم باشه. یه مامان دیگه نوشته بود چقدر دلم میخواد بدونم بچه‌م چه شکلیه!رویاپردازی‌ها، یه نشونه از عشق و اشتیاق پدر و مادر برای دیدن فرزندشونه.

10. تغییرات بدن و پذیرش آن با عشق

تغییرات بدن تو دوران بارداری خیلی زیاده. خیلی از خانم‌ها سعی میکنن این تغییرات رو با عشق بپذیرن و به خودشون افتخار کنن. یه نفر نوشته بود با اینکه شکمم خیلی بزرگ شده، ولی عاشق این شکمم چون یه موجود دوست‌داشتنی توش داره رشد میکنه. خیلی از مامان‌ها میگفتن سعی میکنن با ورزش و تغذیه سالم، از اضافه وزن زیاد جلوگیری کنن. یه خانم میگفت شوهرم همیشه به من میگه که تو زیباترینی. بعضی‌ها هم میگفتن سعی میکنن لباس‌های بارداری شیک بپوشن و به خودشون برسن. یه مامان دیگه نوشته بود چقدر خوبه که بدنم داره از یه موجود دیگه مراقبت میکنه!پذیرش تغییرات بدن، یه نشونه از عشق به خود و فرزند.

11. استراحت و رسیدگی به خود

تو دوران بارداری، استراحت و رسیدگی به خود خیلی مهمه. خیلی از خانم‌ها سعی میکنن بیشتر از همیشه به خودشون برسن و از این دوران لذت ببرن. یه نفر نوشته بود هر روز بعد از ظهر یه چرت کوتاه میزنم. خیلی از مامان‌ها میگفتن سعی میکنن غذاهای سالم و مقوی بخورن و از خوردن غذاهای ناسالم پرهیز کنن. یه خانم میگفت هر هفته میرم ماساژ بارداری تا خستگیم در بره. بعضی‌ها هم میگفتن سعی میکنن کتاب بخونن و فیلم ببینن تا از استرس دور باشن. یه مامان دیگه نوشته بود چقدر خوبه که میتونم این دوران رو با آرامش سپری کنم!استراحت و رسیدگی به خود، یه سرمایه‌گذاری برای سلامت مادر و فرزنده.

12. انتخاب بیمارستان و پزشک متخصص

انتخاب بیمارستان و پزشک متخصص یکی دیگه از دغدغه‌های دوران بارداریه. خیلی از خانم‌ها سعی میکنن بهترین بیمارستان و پزشک رو برای زایمان انتخاب کنن. یه نفر نوشته بود بعد از کلی تحقیق، بالاخره یه دکتر خوب برای زایمان پیدا کردم. خیلی از مامان‌ها میگفتن از دوست و آشنایانشون در مورد بیمارستان‌ها و پزشکان مختلف سوال میکنن. یه خانم میگفت قبل از انتخاب بیمارستان، حتما از اونجا بازدید میکنه. بعضی‌ها هم میگفتن مهمترین چیز برای اون‌ها، اخلاق و تجربه پزشکه. یه مامان دیگه نوشته بود چقدر خوبه که به دکترم اعتماد دارم!انتخاب بیمارستان و پزشک، یه قدم مهم برای داشتن یه زایمان ایمن و موفقیت‌آمیزه.

13. حمایت خانواده و دوستان

حمایت خانواده و دوستان تو دوران بارداری خیلی مهمه. خیلی از خانم‌ها میگفتن که خانواده و دوستاشون خیلی بهشون کمک کردن و ازشون حمایت کردن. یه نفر نوشته بود مادرم همیشه به من سر میزنه و ازم مراقبت میکنه. خیلی از مامان‌ها میگفتن دوستاشون براشون هدیه میارن و بهشون تبریک میگن. یه خانم میگفت خواهرش بهش کمک میکنه تا سیسمونی بچه‌شو آماده کنه. بعضی‌ها هم میگفتن خانواده‌شون ازشون حمایت مالی میکنن. یه مامان دیگه نوشته بود چقدر خوشحالم که اینقدر آدم مهربون دور و برم دارم!حمایت خانواده و دوستان، یه نیروی کمکی بزرگ برای گذروندن دوران بارداری.

14. حس انتظار و لحظه شماری برای دیدن نوزاد

حس انتظار و لحظه شماری برای دیدن نوزاد، یکی از قوی‌ترین احساسات تو دوران بارداریه. خیلی از مامان‌ها میگفتن که هر روز منتظرن تا بچه‌شون به دنیا بیاد. یه نفر نوشته بود هر شب قبل از خواب به روز زایمان فکر میکنم. خیلی از مامان‌ها میگفتن عکس‌های سونوگرافی بچه‌شون رو همیشه همراه خودشون دارن. یه خانم میگفت هر روز لباس‌های کوچیک بچه‌شو نگاه میکنه. بعضی‌ها هم میگفتن اسم بچه‌شون رو روی کاغذ مینویسن و تمرین میکنن. یه مامان دیگه نوشته بود چقدر دلم میخواد زودتر بچه‌م رو بغل کنم!حس انتظار، یه نشونه از عشق و علاقه‌ی بی پایان پدر و مادر به فرزندشونه.

15. برنامه ریزی برای آینده و تغییر سبک زندگی

تو دوران بارداری، خیلی از زوج‌ها برای آینده‌شون برنامه‌ریزی میکنن و سعی میکنن سبک زندگیشون رو با شرایط جدید تطبیق بدن. یه نفر نوشته بود من و شوهرم تصمیم گرفتیم خونه‌مون رو بزرگتر کنیم. خیلی از زوج‌ها میگفتن سعی میکنن پس‌انداز کنن تا بتونن نیازهای بچه‌شون رو تامین کنن. یه خانم میگفت من و شوهرم تصمیم گرفتیم یه سری از عادت‌های بد زندگیمون رو ترک کنیم. بعضی‌ها هم میگفتن سعی میکنن وقت بیشتری رو با هم بگذرونن. یه مامان دیگه نوشته بود چقدر خوبه که با شوهرم برای آینده دخترمون برنامه‌ریزی میکنیم!برنامه‌ریزی برای آینده، یه نشونه از مسئولیت‌پذیری و تعهد پدر و مادر به فرزندشونه.

16. ترس ها و نگرانی ها و غلبه بر آنها با کمک همسر

طبیعیه که تو دوران بارداری، ترس‌ها و نگرانی‌هایی وجود داشته باشه. خیلی از خانم‌ها میگفتن که با کمک همسرشون تونستن بر این ترس‌ها غلبه کنن. یه نفر نوشته بود من خیلی از زایمان میترسم، ولی شوهرم همیشه به من آرامش میده. خیلی از مامان‌ها میگفتن نگران سلامتی بچه‌شون هستن. یه خانم میگفت شوهرم همیشه به من یادآوری میکنه که من قوی هستم و میتونم از پس این دوران بربیام. بعضی‌ها هم میگفتن با صحبت کردن با دکترشون، نگرانی‌هاشون رو برطرف میکنن. یه مامان دیگه نوشته بود چقدر خوشحالم که شوهرم همیشه کنارمه و بهم قوت قلب میده!غلبه بر ترس‌ها، یه نشونه از عشق و حمایت متقابل زوجینه.

17. تجربه های معنوی و ارتباط بیشتر با خدا

دوران بارداری برای خیلی از خانم‌ها یه تجربه معنویه. خیلی از مامان‌ها میگفتن که تو این دوران ارتباطشون با خدا بیشتر شده. یه نفر نوشته بود هر روز برای سلامتی بچه‌م دعا میکنم. خیلی از مامان‌ها میگفتن سعی میکنن تو این دوران بیشتر عبادت کنن و به نیازمندان کمک کنن. یه خانم میگفت قرآن میخونم و به بچه‌م هدیه میکنم. بعضی‌ها هم میگفتن تو این دوران احساس آرامش و نزدیکی بیشتری به خدا دارن. یه مامان دیگه نوشته بود چقدر خوبه که میتونم این حس قشنگ رو تجربه کنم!تجربه‌های معنوی، یه نیروی قوی برای گذروندن دوران بارداری.

18. لحظه زایمان و اولین دیدار با نوزاد

لحظه زایمان و اولین دیدار با نوزاد، یکی از قشنگ‌ترین و به یادموندنی‌ترین لحظات زندگیه. خیلی از مامان‌ها میگفتن که وقتی بچه‌شون رو برای اولین بار دیدن، اشک شوق ریختن. یه نفر نوشته بود وقتی بچه‌م رو بغل کردم، حس کردم دنیا مال منه. خیلی از مامان‌ها میگفتن شوهراشون تو اتاق زایمان کنارشون بودن و ازشون حمایت میکردن. یه خانم میگفت وقتی صدای گریه بچه‌م رو شنیدم، تمام دردهام یادم رفت. بعضی‌ها هم میگفتن بعد از زایمان، احساس قدرت و غرور میکردن. یه مامان دیگه نوشته بود چقدر خوشحالم که تونستم این حس قشنگ رو تجربه کنم و الان یه مادر هستم!لحظه زایمان، یه شروع جدید برای یه زندگی جدید.

نمایش بیشتر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا